نمی رسد نوایی که دل شود مدهوش
نگاه کن به خورشید چگونه روی گرفت
صدای یخ زده ی جغد می رسد بر گوش
سخاوت مهتاب را نگه کدر شده است
نوای مرغ سحر خوان چرا شده خاموش
دلم ز انزوای محبت بهانه می گیرد
ببین که چگونه مهر را می برند بفروش
سرای سبز دلان را خزان هجوم آورد
به یمن و حرمت سبزش بهوش باش بهوش